On My Own

جایی برای گفتن حرف هایی که در دنیای واقعی نمیشه بیان کرد.

On My Own

جایی برای گفتن حرف هایی که در دنیای واقعی نمیشه بیان کرد.

آخرین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

پاییز فصل اخر سال است
نسیم مرعشی
نشر چشمه
تعریف این کتاب رو توی فضای مجازی خیلی شنیده بودم.
توی کتاب فروشی بودم که از کتابدار خواستم کتابو برام پیدا کنه.
میدونستم کتابای ایرانی تو کدوم قفسن، اما چند بار گشتم و پیداش نکردم.
کتابدار با مهارت خاصی انگشتهاشو بین یک سری از کتابا برد و کتابو برام آورد.
روی جلدش نوشته بود برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد. به چاپ پنجم هم رسیده بود.
قیمت مناسبی هم داشت. 13500 تومان.
همه این ها منو توی خرید کتاب مصمم تر کرد و با یه نگاه به نوشته های پشت جلد گذاشتمش بین کتابایی که باید میخریدم.

کتاب به دو بخش تقسیم شده. تابستان و پاییز. و هر بخش به سه تکه.
داستان حول سه دختر جوون و زندگیشون و مشکلاتشون و دغدغه هاشون میچرخه.
و در هر تکه یک نفر از این سه دختر راوی داستان ما هستند. و با این تقسیم بندی زمانی گاهی اوقات اتفاقات جالبی میافته. مثلا در قسمتی که دو تا از دختر ها با موبایل با هم صحبت میکنند ما داستان رو از طرف یکی از اونا میشنویم.
اما در قسمت بعدی همون مکالمه رو از طرف اون یکی دختر شاهد هستیم. و اینکه قبل از اون تماس به چی فکر میکرده و چی کار کرده و همین طور بعدش.
اگر سریال لاست رو دیده باشید میدونید که در هر قسمت فلش بک هایی از گذشته یکی از شخصیت ها میدیدیم. یه چیزی شبیه این کار در رمان هم بکار رفته و به بهانه های مختلف شخصیت های داستان به گذشتشون رجوع میکنن.
گاهی اوقات به کودکیشون. گاهی اوقات به نوجوونیشون. و گاهی اوقات هم به چند ماه قبلشون.
شخصیت های اصلی داستان ما لیلا و شبانه و روجا هستن که در سال اول دانشگاه با هم آشنا شدن.
لیلا که یه دختر اهوازیه از یه خانواده پولدار که بعد از قبولی در دانشگاه به تهران اومده و الان داره برای رابطه تموم شدش غصه میخوره و سعی میکنه زندگی عادیش رو ادامه بده.
شبانه یه دختر تهرانیه با یه مادر عصبی و بداخلاق و یه برادر عقب مانده ذهنی. دختری ضعیف که وقتی همکارش بهش ابراز علاقه میکنه نه میتونه بگه آره نه میتونه بگه نه.
روجا که یه دختر رشتیه و بعد از قبولی توی دانشگاه با برادر و مادرش به تهران اومده و در حال حاظر برادرش در دهلران کار میکنه. روجا قصد داره برای دکترا به فرانسه بره و مادرش رو تنها بذاره.
تمام رمان احساسات و غم و غصه و خوشحالی و هیجانات این سه نفره و این فرصت عالی رو بهتون میده که با هر سه تاشون زندگی کنید و درکشون کنید و در شرایط مختلف ببینید حق با کدومشونه.
از اونجا که رمان ایرانیه خیلی از رمان های خارجی برای ما ملموس تره و نویسنده منظورش رو خیلی خوب منتقل میکنه.
این رمان رو خیلی دوست داشتم. از احتمال های عجیب غریبی که شخصیت ها میدن تا خودشون رو نگران کنن که حتما اتفاق بدی میفته تا تشبیه های فوق العاده.
خانوم ها خیلی بیشتر این رمان رو دوست خواهند داشت. اما بدون شک برای آقایون هم دوست داشتنیه.
امیدوارم ازش لذت ببرید.
در ضمن این اولین کار نویسندست اما به طرز باورنکردنی ای خوبه. این رمان کاری کرد که رمان بعدیه این نویسنده رو چشم بسته بخرم.

پی نوشت: رمان به چاپ ششم رسید.

  • کمال عچرش
  • ۰
  • ۰

مقدمه

سلام

یه مدتی با خودم کلنجار رفتم که این کار رو بکنم یا نه. منظورم وبلاگ زدنه.
اما بالاخره تصمیم گرفتم دلمو بزنم به دریا و انجامش بدم.
ایده وبلاگ زدن به این شکل رو از یکی از بازیگران معروف گرفتم که بدون ذکر نامش ازش تشکر میکنم که منو به همچین فکری انداخت.
اینجا قراره حرفایی رو بزنم که معمولا توی دنیای واقعیم نمیزنم.
فکر میکنم هممون همینطوریم. توی دنیای واقعی هیچوقت نمیتونیم کاملا خودمون باشیم.
و هممون ته دلمون  غصه میخوریم که چرا کسی نیست که اون حرفا رو بهش بزنیم، که چرا کسی درکمون نمیکنه، که چرا اینقدر تنهاییم.
از اون گذشته دوست دارم اینجا جایی باشه برای تمرین نویسندگی، از اتفاقات روزمره و دغدغه هام بگم و اگه سوادش رو داشته باشم کتاب هایی که میخونم یا فیلم هایی که میبینم رو نقد کنم.
بالاخره باید از یه جایی شروع کرد. اینجا میتونه نقطه شروع من باشه.
امیدوارم از وقتی که اینجا میگذرونید لذت ببرید. تا پست بعدی خدانگهدار.

  • کمال عچرش