On My Own

جایی برای گفتن حرف هایی که در دنیای واقعی نمیشه بیان کرد.

On My Own

جایی برای گفتن حرف هایی که در دنیای واقعی نمیشه بیان کرد.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

بعضی از مردم در سینما میخندن.

اشکالی نداره. اگه فیلم کمدی باشه. به هر حال هدف فیلم این بوده که مردم بخندن دیگه.
شاید اگه وسطش فیلم ریتم موزیکال هم بگیره یه دستی بزنن. اونم اشکال نداره.
اما وقتی مشکل درست میشه که صحنه ای که داره روی پرده بخش میشه ابدا هیچ نکته خنده داری نداره.کارگردان و نویسنده هم سعی نکردن کسی رو بخندونن.
اما بعضی ها میخندن, و بعضی های دیگه هم بخاطر خندیدن اونا جرات میکنن و قهقهه میزنن. تا به خودت بیای میبینی سالن رفته رو هوا.
اونا میخندن. نه به این خاطر که فیلم خنده داره. به این دلیل که اون اشخاص اومدن سینما که بخندن. متاسفانه سطح سواد برخی در این حده که سینما مکانیه برای خندیدن. در غیر این صورت چرا باید پول بدن و وقتشونو بذارن.
از هر موقعیت کوچیکی استفاده میکنن برای خندیدن به صحنه هایی که چند متر اون طرف تر اشک یه بیننده رو درآورده.
چطور همچین اتفاقی میفته؟؟؟

این خاطره بد رو از فیلم جدایی نادر از سیمین و سکانسی که شهاب حسینی خودزنی میکنه داشتم.
امشب برای دومین بار به همراه چند نفر از اقوام به تماشای فیلم فروشنده رفتم. برنامش هم خودم ریخته بودم.
همیشه میدونی چه موقعی باید بری و یه فیلمی رو دوباره ببینی. من معمولا با اصغر فرهادی همچین قراردادی دارم.
درباره الی رو که از مدت ها قبل از اینکه بیاد در انتظارش بودم و توقیف و قضایای دیگه باعث شد انتظار طولانی تر بشه.
اون فیلم رو 4 بار در سینما دیدم. وقتی هم به شبکه نمایش خانگی اومد خریدمش. مدتی بعد هم دی وی دیش به طور رسمی به بازار اومد و کیفیت بهتری داشت و اون هم خریداری شد.
جدایی نادر از سیمین رو 2 بار. گذشته رو یک بار. و فروشنده که امشب برای بار دوم دیدمش.
نمیدونم دقیقا چی باعث میشه برم و یه فیلمو دوباره ببینم. امیدوارم روان شناسا دربارش تحقیق کرده باشن تا بعد از انتشار این پست برم دلیلش رو پیدا کنم.
اما اگه همینجوری بخوام بگم انگار یه چیزی آدمو میگیره. یه چیزی از دنیای اون فیلم. انگار دوست نداری با اون شخصیت ها خداحافظی کنی. با داستانشون. با موقعیت هایی که توش گیر میکنن. وقتی همچین فیلمایی رو میبینی از مسیر سینما تا خونه عجیب میگذره. دوست داری هیچ آشنایی بات نباشه و فقط راه بری. راه بری و غرق اون داستان بمونی. چون دلت نمیاد ترکش کنی. وقتی میرسی خونه تازه میفهمی زندگیت چقدر کسل کنندس. چون داستان زندگیت در برابر داستان فیلمی که دیدی هیچ حرفی برای گفتن نداره.

به هرحال
از دفعه اولی که فیلمو دیدم خاطره بدی نداشتم. مردم زیاد نخندیدن.
به غیر از دو صحنه. یکی صحنه ای که پسر بچه داره ماکارونی میخوره. و دومی صحنه ای که دانش آموزا تو کلاس سلفی میگیرن و میرقصن.
البته مشخصه کارگردان بدش نمیومده اینجا یه قلقلکی به مخاطب بده و بخندونتش. گرچه یه لبخند هم کفایت میکرد و نیازی به قهقهه های بلند بلند نبود. اما بازم ناراحتم نکرد. پیش خودم فکر میکردم این بار هم نهایتا به همبن دو صحنه میخندن و تموم میشه.
اما اشتباه میکردم. متاسفانه تماشاچی های امشب زمین تا آسمون با اون شب فرق داشتن.
جدا از دو نفری که پشت سر ما مدام با هم حرف میزدن و حدسیاتشون رو بلند بلند اعلام میکردن و خطاب به شخصیت ها بد و بیراه میگفتن یا اینکه قربون صدقشون میرفتن.
تماشاچی ها به همه چیز میخندیدن. به ماکارونی خوردن پسر بچه بیش از اندازه و خیلی بلند خندیدن حتی وقتی فیلم وارد فاز بعدیش شده بود که اصلا شاد نبود.
در یکی از صحنه های حساس فیلم که کل سالن شروع کردن دست زدن واسه کاری که شهاب حسینی کرد.
و تمام 20 دقیقه آخر فیلم رو داشتن به زن سن بالا میخندیدن. با وجود تمام اتفاقاتی که تو اون دقایق می افتاد. خنده تنها واکنشی بود که تماشاچی های عزیز میتونستن نشون بدن.
اگر من نفوذ داشتم برای کسایی که در همچین صحنه هایی در سینما میخندن (به قول جرج کاستانزا در سریال ساینفلد) حکم اعدام میبریدم.
به هر حال فیلم تمام شد و در راه خروج از سالن باید حرفهای دور و بری ها رو میشنیدم که این چه فیلمی بود، کاش یه کمدی میرفتیم، وقتی کشیده زد از خواب پریدم.....
و من همون کاری رو میکردم که طی 2 ساعت گذشته میکردم، سکوت.
امیدوارم روزی همه به این درک برسن که سینما لزوما جایی برای خنده نیست و قرار نیست در هر فیلمی چیزی پیدا کنیم و دورهمی بهش بخندیم.
درسته که قراره تو سینما بهمون خوش بگذره. اما فقط با خندیدن قرار نیست بهمون خوش بگذره. گاهی اوقات با تفکر و درک داستان و شخصیت ها هم بهمون خوش میگذره. شاید اشکی از هم از چشممون پایین بریزه و تا چند روز آینده هم به فیلم فکر کنیم و دپرس باشیم. اما بهتون قول میدم بیشتر از خندیدن در صحنه ای که شخصیت ها دارن گریه میکنن به دردتون میخوره.


پ.ن. سکانس های فیلم رو خیلی مبهم توضیح دادم که اگر کسی ندیده خدای نکرده براش اسپویل نشه.

نظرات (۲)

من هم سر خندیدن یکی از دوستان به سکانسی که شهاب حسینی خودش رو میزنه یک دعوای مفصل کردم و تا یک هفته با اون دوست بی فرهنگ و بی درک حرف نزدم!!! :||
البته ما این فیلم رو خونه دیدیم و نرفتیم سینما و این بیشتر حرص من رو دراورد که تو تو اوج احساس و همزاد پنداری هستی و یکی نمیفهمه و هی هر هر کر کر میخنده!!!!!




پاسخ:
واقعا درک نمیکنم بعضیا رو 
  • یه ادم معمولی..
  • به احتمال زیاد محتوا فیلم رو درک نمی کنند .

    پاسخ:
    در این که شکی نیست
    اما خیلیا هستن که محتوا رو درک نمیکنن ولی شعورش هم دارن که آسایش دیگران رو به هم نزنن

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی